از ابتدای انقلاب سال 57 ایران، رهبران و مدیران ارشد کشور همواره بر استقلال و آزادی مردم و اصل حاکمیتِ ارادۀ ملت، هویت ایرانی و اسلامی، فقرزدایی با گفتمان عدالت و پیشرفت، تغییر بنیادین در نظریهپردازیهای رایجِ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و سپس تولید علم و فناوری و معماری مبتنی بر مولفههای ایرانی و اسلامی تاکید داشتهاند. اما به رغم خسارتهای بیشمار ناشی از دگرگونیهای سالهای انقلاب و جنگ که برای زندگی بهتر و برابری و پیشرفت و زیست اخلاقی تحمل شد، هیئت حاکم بر کشور طی 44 سال گذشته جز در عرصه نظامی، که البته آنهم از ابتدا مورد خواست نبود، در هیچکدام از زمینههای پیشگفته موفقیت چشمگیری کسب ننموده و علاوه بر آن سرمایههای اجتماعی را در خطر انقراض قرار داده است. اکنون نیز هدف از نگارش و انتشار این متن، بازخوانی و آسیبشناسی تاریخیِ جریانها، رویدادها و نتایج تحولات اجتماعی نیست اما دلیل آغازیدن با شعارها و وعدههای فراموش شده و تحقق نیافته، دست یازیدن به ریسمانی است که نسل قبلی بر آن توافق داشتند و برای نسل جدید هم ممکن است قابل پذیرش باشد.
به نظر نگارنده، محور مطالبات مردمی در تحولات چهل و چندساله اخیر ایران شامل؛ ارتقای استانداردهای اخلاقیِ فردی و اجتماعی، برخورداری از آزادیهای مدنی و برابریهای اجتماعی، حاکمیت ارادۀ مردم، اقتصاد شفاف و اعمال حق مالکیت بر سرمایهها و ثروتهای ملی است.
بنابراین، نگارنده با پرهیز از سخندرازی و پرگویی و با فرض درست بودن گزارههای بالا و فرض استمرار ارادۀ آگاهانه حاکمان بر تحقق منشور انقلاب 57، راهکارهای اداری، اقتصادی و مالی زیر را به عنوان رهیافت عبور از چالشهای پیشِرو که از اساس ریشه در نظام اداری و اقتصادی حاکم دارند پیشنهاد مینماید:
الف) تبدیل "شرکت سهامی خاص ایران!" به "شرکت سهامی عام ایران"
انجام رهیافت بالا (خاص به عام)، مستلزم اجرای راهکارهای زیر است:
تاسیس شرکت ملی ایران (سهامی عام)
انتشار سهام با نام شرکت به تعداد و نام مردم ایران
انتخاب رییس جمهور به عنوان رییس هیئت مدیره و معاون اول (یا نخستوزیر) به عنوان مدیرعامل و وزرای اقتصادی (اقتصاد، نفت، صمت، نیرو، راه، جهاد، ارتباطات و کار) به عنوان اعضای هیئت مدیره (یا تشکیل هیات عامل و عضویت سایر وزرا به همراه وزرای مزبور در هیأت عامل)
انتقال کل اموال و داراییهای واقعی، مالی و نامشهود دولت به شرکت ملی ایران
انتقال کل اموال و داراییهای واقعی، مالی و نامشهود نهادهای عمومی و شهرداریها به شرکت ملی ایران
انتقال کل اموال و داراییهای واقعی، مالی و نامشهود نهادهای منسوب به رهبر جمهوری اسلامی (بنیادها، ستادها، آستانها و شرکتهای تابعه آنها) به شرکت ملی ایران
انتقال کل اموال و داراییهای واقعی، مالی و نامشهود سپاه، ارتش و نیروی انتظامی به شرکت ملی ایران
انتقال کل اموال و داراییهای سرزمینی به شرکت ملی ایران
ملی شدن تمام بانکها و نظام پولی کشور
ملی شدن دوباره کل صنعت نفت و گاز ایران!
پذیرش نقل و انتقال سهام مورث به وراث
افزایش سرمایه با سلب حق تقدم برای نوزادان و شهروندان جدید
ب) تفکیک نظامهای دیوانسالاری، فرهنگی، تقنینی، قضایی و امنیتی و نظامی از نظام اقتصادی ملی
اجرای درستِ رهیافت بالا (تفکیک قوا)، مستلزم انجام راهکارهای زیر است:
اقتصاد کشور به دو بخش: الف) ملی و ب) خصوصی تفکیک شود.
فعالیتهای اقتصادی و مالی "بخش ملی" کشور در ساختار "شرکت ملی ایران" انجام شود.
گزارشگری مالیِ ملی، تصمیمات سرمایهگذاری، تامین مالی و تقسیم سود و منافع بر اساس استانداردهای حرفهای انجام شود.
دیوانسالاری دولت، به امور اجراییِ غیرانتفاعی از قبیل؛ آموزش، بهداشت و سیاست داخلی و خارجی محدود گردد و بودجه آن نیز در مجمع عمومی شرکت ملی ایران تصویب و از همان ساختار تامین شود.
پژوهشهای فرهنگی در دانشگاهها، پژوهشگاهها، حوزهها و سایر نهادهای مدنی، با نظارت عمومی و از طریق رسانههای مردمنهاد انجام و در شبکههای فرهنگی منتشر و ترویج شود.
نهاد تقنینی، بدون نظارت استصوابی، به فرایند قانونگذاری و نظارت اهتمام ورزد.
پس از بازنگری در قوانین توسط قوه مقننۀ مستقل، قوۀ داوری(قضاییه) با حفظ استقلال رأی، ضامن اجرای قوانین باشد.
قوای امنیتی، انتظامی و نظامی نیز با "مدیریت منتخبِ مردم"، امورات و وظایفذاتی خود را انجام دهند.
به همین سادگی!
شاید به این دلیل که همواره "سادگی بیانی راستینتر از حقیقت در خود دارد و پیچیدگی همیشه ابزاری برای درمان آشفتگیِ خودکمبینان یا ابزاری برای شیادان در کمینگاه فریب بوده است" و بنابه نظر "هراکلیتوس"، فیلسوف متقدم یونانی که میگفت:" جهانِ "بود"، جهان غیر واقعی و جهانِ "نمود" جهان حقیقی است، بهتر است با این تجربیات دهشتناک تاریخی از "جهانِ بود" گذر نماییم و به "جهانِ نمود" بپیوندیم.
ای در جامۀ بزرگان! اگر در بیان خود راستگو هستید، حل مشکلات امروز ایران بسیار ساده است! تا دیر نشده از برجِ بلند اوهام خود پایین بیایید و راستی و درستی پیشه نمایید.